اطلاعات تماس

09155122338

چرخ زمانه

نام شاعر : حسین وطنپور ازغندی

چرخ زمانه ، اِی عجب با من چکار می کند

یکدم مرا پیاده و یکدم سوار میکند

یکروز بر میل منو اوضاع بر وفق مراد

روز دگر به کام من چون زهر مار می کند

یکروز سرپایینی و با کله در حال سقوط

یکروز سربالایی و میل گدار می کند

یکروز آزاد و رها از هر فغان و مشکلی

یکروز از هفت آسمان مشکل قطار می کند

واپرس از پیران ده این چرخ چونست بازییش؟

گویند چون فکرش کنم مغزم بخار می کند

بر چرخ گردون دل مبند چون کله پایت می کند

بالا به اوجت میبرد یکدفعه خوار می کند

بازیچه دستش مشو تا وارهی از بازییش

بازیچه اش گردی تو را بی اعتبار می کند

معتاد او گردی اگر گاهی تو را خوش داردت

اما به ناغافل تورا پست و خمار می کند

از چرخ اما نیست عیب، از من شنو این نکته را

در گردش از هر لحظه اش دائم فرار می کند

از چرخ دنیا بگذر و شو راهی ازغند من

آرامشی دارد که آن بر تو نثار می کند

با اینکه آبان آمده سرد است و پاییز و خزان

اما برای میهمان خود را بهار می کند

یکبار آیی میشوی مشتاق دیدارش دگر

آب و هوایش غصه را محو و مهار می کند

حسن وطن پور

24 آبان 1397

بسیار عالی و دلنشین

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی *

شماره تماس

آدرس الکترونیک

دیدگاه شما *