اطلاعات تماس

09220690452

به یاد ازغند

نام شاعر : حسن نجف زاده ازغندی

ياد آن ازغنـــد ديروزي به خير

نعمت و برکت شده از آن غير

ياد باد آن غرّش رودخانه اش

پر ز نعمت ســـــاختي هر خانه اش

دشت ازغند پر ز گندم بود و جو

غلغله مي گشت هنگـــــام درو

هر کسي داسي به دست خويش داشت

مشتي از کاه و گل اندر ريش داشت

ليک قلبي پاک و چون آب زلال

آن زمان دزدي و منکر بُد محال

ياد باد آن مردهاي آهنين

آفرین بر زور و بازو آفرین

چون پر کاهي به دست پر توان

رستم دستان بُدند و پهلــــوان

قوتشان نان جوين و کشک بود

غافل از پیراشکی و از فست فود

يک مؤذن بود با چشمان تار

بام ايوان را برفتي بی قرار

او اذان گفتي بدون سيم و بوق

مي شنيدم فاش در گود سروق

باغِ سلطاني بهشتي بي بديل

پر ز ميوه بود از توت و شليل

جوز و نار و سيب و انجیر به راه

ململي ، بادام و انگور سیاه

آن گلابي هاي شيرين نشاط

نَقل آن شور و صفا ، نُقل بساط

رهگذرها زاب سردش بهره مند

کودکان آزاد از هر قيد و بند

بود آشپزخانه در دور اجاق

خوردن صبحانه ای با نان داغ

حیف شد آن روزگاری که گذشت

قصه گشته آنچه بر ما می گذشت

يادم آيد روز هاي گرم تير

چون حرارت بود بر انسان دلير

غطه مي خورديم ما خرد و کلان

چون کولر گازي نبودش آن زمان

بود در باغ نقي بيد بلند

سايه هاي سرد در اطراف بند

بر سر هر شاخه در آن سبز باغ 

بود صدها قمري و شاهين ، کلاغ

آن درخت سرو ، وان زيبا چنار

عمرشان افزون بُدي از يک هزار

روز سيزده جمع مي شد مرد و زن

تاب خوردن بود در میان انجمن

باغِ سَر استخر و آن برج کمال

قلب هر بيننده مي آمد به حال

آب شيرين و گوارايش دوا

مرهم هر درد بود آن ميوه ها

واي ازغند قديمم بُد قشنگ

برج و بارو ، خندق و آن درب و سنگ

آن زمان از سنگ آن کوه بعيد

مي تراشيدند توشله بهر عيد

مي تراشند اين زمان با سيم داغ

تلخ دارو تا شود سدّ دماغ

مر سبب را چيست اين واماندگي؟

رو به پس رفتن ، عطش ، درماندگي

چشمه ها خشکيده ، آب رود نيست

دامداري ، کشت و زرع و سود نيست

اي جوان ، ازغند اکنون دست توست

آرزو دارم شود همچون نخست .

موذن مشهور ازغند معروف به علي پونه که کم بينا بود . ((( حسن نجف زاده )))


علی باقری

28 خرداد 1397

باسلام خدمت فرهنگی محترم آقای نجف زاده دست مریزاد.شعرتان دروصف ازغندبسیارعالی وبامسمابود.

سیدحسین موسوی ازغندی

21 خرداد 1397

بسیار عالی جناب آقای نجف زاده . دست مریزاد ، احسنت .قلم بردار وبر کاغذ روان کن ذهن زیبارا ++ روا نَبوَد که بیش از این بگذاری منتظر مارا.اِن شاءَالله ازتراوشات ذهن این همولایتی بسیار عزیز وگرانقدر در آتی بیشتر استفاده کنیم

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی *

شماره تماس

آدرس الکترونیک

دیدگاه شما *